۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

من تشنه آزادی ام
من مرغک تشنه آزادی ام
در پی آبادی ام
در قفسم اسیر دشمن
من تشنه لبخند مرغانم
من تشنه آزادی و آبادی میهنم
ز بس بشنیدم صدای مرمی و تفنگ این ظالمان را
صدای آزادی و لبخند را به فراموشی سپردم
زبس بشنیدم ناله های مادر مرغان را
زبس بشنیدم گریه جوجه مرغان را
صدای کسانیکه در اسیر دشمن اند
صدای ماتم و درد
فراموشم شد
صدای لبخند و شادی و آواز خواندن
دیگر نشنیدم صدای لبخند و شادی مرغان را
دیگر نشنیدم صدای جوچوی جوجه مرغان را
من همان مرغ تشنه آزادی ام
که همه چیز را به فراموشی سپرده ام

"مرسل نبرد"
سال 1395 خورشیدی فرا رسید
این سال در حالی فرا می رسد که  چهارده سال قبل تمامیت ارضی، استقلال، حقوق و آزادی های مردمان افغانستان از طرف امپریالست های اشغالگر به رهبری امپریالیزم امریکا پایمال گردیده و این وضعیت تا کنون ادامه دارد.
این سال در حالی فرا می رسد که دو میهن فروش( اشرف غنی و عبدالله) در همان روز های اولی که توسط جان کری به چوکی دست نشاندگی رسیدند توافقنامه امنیتی را با بادار شان به امضاء رساندند و افغانستان را برای مدت طولانی به اشغالگران امریکایی فروختند. امضاء این توافقنامه به این معنی است که افغانستان از سال 2014 الی 2024 در قید و اسارت امریکا باقی بماند. حتی در این توافقنامه ذکر گردیده که در صورت لزوم این قرار داد تا سال 2034 تمدید خواهد شد. این بزرگترین خیانت ملی است که اسارت مردمان این سر زمین را در بر دارد. این بدان معنی است که افغانستان کماکان یک کشور مستعمره ـ نیمه فیودالی باقی مانده است.
این سال در حالی فرا می رسد که در ماه میزان انتخابات به اصطلاح شورای ملی و شوراهای ولایتی در پیش رو است. این انتخابات بازی سیاسی ای است که اشغالگران امپریالست و رژیم دست نشانده اش براه انداخته اند و به پیش می برند. در این بازی سیاسی اشغالگران و رژیم دست نشانده می خواهند تا توده ها را اغفال نموده و طوری وانمود کنند که افغانستان یک کشور مستقل است و تعیین سر نوشت بدست خود مردم می باشد. اما توده ها بخوبی درک نمودند که رژیم کنونی یک عروسک کوکی بیش نیست، که به ساز اشغالگران می رقصد. توده ها عملا دیده و می بینند که دولت " وحدت ملی" دولت جان کری است و سفیر امریکا رئیس جمهور افغانستان است. توده ها درک نمودند که این رژِیم آنقدر بی کفایت است که بیش از یک سال از عمرش گذشت نه توانست وزیر دفاعی تعیین نماید و نه هم توانست افراد کمیسون به اصطلاح مستقل انتخا بات را تعویض نماید.
جدا اعتقاد دارم که توده های ستمدیده نظر به شناختی که از اشغالگران و رژیم دست نشانده در ظرف یک و نیم دهه و بخصوص انتخابات مضحکه و فرمایشی ریاست جمهوری گذشته بدست آورده اند هر گز به پای صندوق های رای نخواهند رفت، و آنرا وسیعا تحریم خواهند نمود.  
این سال در حالی فر می رسد که زنان در افغانستان به وحشیاته ترین شکل مورد ستم قرار دارند. در اینجا از لت و کوب، فحش و دشنامی که زنان هر روز با آن روبر اند می گذریم، امروز زنان در وضعیت خیلی وحشتناکی زندگی را سپری می کنند. امروز زنان به وحشیانه ترین شکل مورد تجاوز قرار می گیرند، گوش و بینی شان بریده می شود، سوختانده می شوند، به ضرب کارد ، چاقو و یا تبر به قتل می رسند و یا مانند دختر بدخشانی زنده بگور می گردند. این ها همه مصائب وحشتناکی  است که جسم و روح  زنان را می آزارد. تمام این فجایع در زیر بال و پر اشغالگران و رژیم پوشالی انجام می شود. مگر در قتل وحشیانه فرخنده پولیس رژیم پوشالی همدست نبود؟ مگر در جاغوری و غورات زنان در ملاء عام از طرف ملاهای رژیم دست نشانده شلاق نخوردند و سنگسار نشدند؟ این ها حقایقی اند انکار ناپذیر. رژیم پوشالی درزن ستیزی دست کمی از طالبان ندارد. مگر سیاف باند جمعیت اسلامی و... کمتر از طالبان زن ستیز اند. حتی رئیس اجرائیه حاضر نیست که نام زنش گرفته شود چه رسد به اینکه روی ستیژ حاضر شود.
در افغانستان نباید که تنها زن ستیزی طالبان را محکوم نموده وعلیه آن مبارزه نمود، بلکه باید زن ستیزی اشغالگران و رژیم پوشالی را نیز محکوم نمود وعلیه آنها بعنوان دشمن عمده ایستاده و مبارزه کرد.
قویا باور دارم که حضور دراز مدت اشغالگران در افغانستان نه تنها به وضعیت توده های ستنمدیده و بخصوص زنان بهبودی ایجاد نمی کند، بلکه همانطوریکه تا کنون توده ها را به وضعیت رقت باری قرار داده و به ستم جنسیتی بطور روز افزونی دامن زده، از این به بعد هم توده ها را به وضعیت رقت بار تری قرار داده و ستم بر زنان را نیز بیش از حد فزونی خواهد یافت.
من قویا باور دارم که شعار " آزادی زنان " از طرف اشغالگران و رژیم پوشالی چیزی نیست جز پرده فریبی برای پوشاندن اسارت و بردگی زنان. آزادی زنان تحفه ای نیست که از طرف اشغالگران و رژیم پوشالی به آنها هدیه گردد، بلکه توسط خود زنان و از طریق مبارزات جدی همدوش با توده های ستمدیده و از طریق قهر انقلابی می تواند بدست آید.
 ضروری است که زنان مبارز و انقلابی گام به جلو گذارند و برای بسیج و متشکل نمودن زنان جدا کوشا باشند، زیرا زنان بدون تشکل انقلابی خود نمی توانند به آزادی دست یابند. از تمامی زنان مبارز و انقلابی می خواهم که برای رسیدن به اهداف والای شان یعنی رسیدن به جامعه ایکه دیگر در آن نشانی از ستم وجود نداشته باشد به دسته هشت مارچ زنان افغانستان به پیوندند. تا بکمک یکدیکر بتوانند چنان سازمان مستحکمی ایجاد نمایند که بتواند همدوش با مردان مبارز و انقلابی تحت رهبری پیشآهنگ طبقه کارگر از طریق مبارزه مقاومت همه جانبه ملی مردمی و انقلابی اشغالگران را از کشور قهرا بیرون رانند و رژیم دست نشانده را از مسند قدرت به زیر کشند و انقلاب دموکراتیک نوین را به پیروزی رسانند.
از مردان انقلابی و مبارز هم می خواهم که در این زمینه زنان را کمک نمایند تا بتوانند هر چه زودتر به این آرمان انقلابی شان دست یابند. تا زمانیکه زنان در قید اسارت و بردگی به سر برند مردان  از قید اسارت و بردگی آزاد نخواهند شد. زیرا هیچ انقلابی بدون شرکت زنان به پیروزی نمی رسد.    
مرگ بر اشغالگران امپریالیست و اشغالگران داعشی
مرگ بر رژیم دست نشانده!
به پیش در راه مقاومت ملی مردمی و انقلابی!

          
وضعیت زندانیان درزندان های کشورچگونه است؟
" آزاد " 8/1/135
بعد از اشغال افغانستان توسط اشغالگران امریکایی و متحدین شان نه تنها وضعیت توده های ستمدیده افغانستان بدتر گردیده، بلکه وضعیت زندانیان و بخصوص زندانیان زن و پسران نوجوان به حالت اسفناکی رسیده است.
اگربخواهیم ازوضعیت زندانیان درزندان های کشوردر مدت 15 سال گذشته صحبت کنیم شاید ده ها کیلو کاغذ را در برگیرد. اکثریت زندانیان تحت فشار های بیش از حد روحی و جسمی قرار دارند، اما شبکه های به اصطلاح آزاد که ساخته و پرداخته اشغالگران و مزدوران شان می باشند این وضعیت اسفناک درون محابس را وارونه جلوه میدهند وسعی می ورزند تا جنایاتی که در حق محبوسین و بخصوص محبوسین زن و پسران نو جوان انجام می شود از مردم پنهان نگهدارند.
 به گفته  تعدادی از محبوسین هرات، آنها آنقدرتحت فشار مزدوران رژیم قراردارند که به مرگ شان راضی اند. بقول بعضی شان، رئیس زندان و تعدادی از افسران زندان به جای دفاع از آبرو و حیثیت زندانیان، زندان را به فا حشه خانه ای برای عیش ونوش خود تبدیل نموده اند. این وضعیت اسفناک از همه بیشتر روح و جسم بسیاری از محبوسین را می آزارد.
مسئولین محبس، زندانیان زن و پسر بچه های نوجوان را بیش از حد زیر فشار قرار می دهند و از این طریق بسیاری شان را وادار می کنند تا به خواست پلید شان تن دهند. آن عده از زنان و پسران جوانیکه از این طریق حاضر نمی شوند تا امیال شوم شان را بر آورده نمایند، شب ها به بهانه تحقیقات به دفتر کاری شان برده می شوند و به زور به آنها تجاوز می نمایند.
بدتر از همه که تعدادی از زندانیان زن به اثر فشاریکه روی شان وارد شده با جنایتکاران زندان همدست شده اند، آنها دیگر زندانیان را تحت فشار قرارمی دهند و وادار به عمل ناشایست نموده تا برای عیش و نوش جنایتکاران زندان آماده شوند.
رژیم دست نشانده از ابتدای دستت نشاندگی خانه های به اصطلاح امن را برای زنان و دخترانیکه جا و مکانی ندارند ایجاد نمود. رسانه های وابسته به اشغالگران ومیهن فروشان سر وصدا راه انداختد که رژیم پوشالی از منافع زنان دفاع می نماید.
زنانیکه با شوهران شان مشکلی پیدا نمودند وقتی به ریاست های امور زنان در ولایات مراجعه نمودند، این ریاست ها ایشان را به خانه های" امن" جا به جا نموده و به ایشان اطمینان داده که از حقوق و حیثیت  ایشان دفاع می نمایند و به همین دخترانیکه از ازدواج های اجباری فرار نمودند همین قول داده شد و به  خانه های" امن " برده می شوند.
همینکه زنان و دختران جوان در این خانه ها جا به جا گردیده سر و کله جنایتکاران رژیم پوشالی پیدا می گردد و زنان و دختران معصوم را مورد تجاوز قرار می دهند. امروز در کشور خانه های " امن " به فاحشه خانه های برای جنایتکاران رژیم دست نشانده تبدیل گردیده است.
 جنایتکاران زندان ها و خانه های به اصطلاح امن کشور را به فاحشه خانه، قمارخانه و به اصطلاح(دیسکوتیک)برای خود تبدیل نموده اند. هر ساعتی که دل شان بخواهد برای عیش و نوش به آنجا میروند وهمراه زندانیان بی کس و بی سر پناه ازطریق زور و با آوردن بوتل های مشروب ساعت ها به عیش و نوش می پردازند.
همانطوریکه رژیم دست نشانده حامد کرزی در مدت سیزده سالی که به چوکی دست نشاندگی تکیه زده بود به جز از درد و رنج، فقر و بیکاری، قتل وقتال، اختطاف و تجاوزات جنسی کاری انجام نداده به همان قسم رژیم پوشالی به اصطلاح وحدت ملی که توسط جان کری به کرسی دست نشاندگی تکیه زده جز فحاشی و بی بند و باری، فساد و جنایت، کاری انجام نداده و کشور را به جهنم سوزان برای مردمان و بخصوص زنان ستمدیده کشور تبدیل نموده است.
قرار است که امسال انتخابات مضحکه و نمایشی شوراهای ولایتی توسط اشغالگران و رژیم دست نشانده راه اندازی شود، بناء از تمامی هموطنان ستمدیده کشور می خواهم که فریب میهن فروشان را نخورده و به پای صندوق های رای نروند و انتخابات را بطور وسیع تحریم نمایند.
هموطنان ستمدیده!  
وقت آن است دست به دست هم داده و دیگرفریب این جنایتکاران و خائنین ملی و میهن فروش را نخورده و به مقاومت همه جانبه ملی مردمی و انقلابی علیه اشغالگران و رژیم دست نشانده شان به پردازیم. زیرا یگانه راه نجات از این همه مصیبت و بدبختی اتحاد  و همبستگی تمامی اقشار زحمتکش برای مبارزه علیه اشغالگران و رژیم دست نشانده می باشد. باید این مبارزه تحت رهبری و پیشآهنگی طبقه کارگر تا بیرون راندن قهری اشغالگران و سر نگونی رژیم دست نشانده ادامه پیدا کند و بعدا این مبارزه تا آنجا پیش رود که دیگر نشانی از ستم باقی نماند.
به امید چنین روزی به مبارزه بر خیزید و به پیش حرکت نمایید، زیرا از طریق مبارزه جدی و پیگیر تمام اقشار زحمتکش وبخصوص زنان ستمدیده است که زنجیرهای ستم پاره می شود. پس باید برای پاره نمودن زنجیر های ستم متحد گردید و تمام نیرنگ های اشغالگران و میهن فروشان را خنثی نمود.


افزایش خشونت علیه زنان
مرسل نبرد
درشرایط واوضاع کنونی که افغانستان در چنگال اشغالگران امپریالیست واشغالگران داعشی قرار دارد ورژیم دست نشانده اشغالگران امپریالیست بر حاکمیت دست نشاندگی تکیه زده است،  فقر، بیکاری وخشونت علیه زنان روزبه روز افزایش می یابد. از زمان آغازحکومت به اصطلاح وحدت ملی که توسط وزیرخارجه ایالات متحده امریکا( جان کری) ساخته شد خشونت بالای زنان روز به روز افزایش یافته و قوس صعودی خود را پیموده و می پیماید. البته حکومتی که توسط اشغالگران ساخته شود، بهتر از این نمی شود و نمیتوانیم توقع بیشتری از آن داشته باشیم.
گر چه اشغالگران و رژیم دست نشانده شان مدعی اند که به زنان حق و حقوق شانرا داده و آنها را از قیودات طالبان رها نموده اند. برای اینکه چهره عوام فریبانه ای خود را بپوشانند، چند زن میهن فروش را به چوکی های بلند دولتی بالا کشیده اند، به این ترتیب خواستند و می خواهند تا از یکطرف ذهنیت توده های ستمدیده امریکا را مغشوش نمایند و بتوانند با این عوام فریبی رو پوشی بر جنایات خود بگذارند و از سوی دیگر زنان افغانستان که 52 در صد جامعه ما را تشکیل می دهند بفریبند، و توسط زنان تسلیم شده وتسلیم طلب آنهاد را سمت وسویی تسلیم طلبی بدهند. زنان مبارز و انقلابی به خوبی درک نموده اند که حقوق شان چیزی نیست که اشغالگران و رژیم دست نشانده به ایشان اهدا نمایند، بلکه این حق از طریق مبارزات جدی و پیگیر خود زنان بدست می آید. ما زنان اعتقاد داریم که همبستگی و مبارزات پیگپر ما است که می تواند زنجیر های اسارت و بردگی را پاره کند.
 قتل فرخنده، شلاق زدن زنان در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی، سنگسار نمودن زنان در ولایت غور، قتل نادیا انجمن توسط شوهرش، تیزاب پاشیدن روی عزرا توسط شوهرش بقتل رساندن شکریه تبسم و هزاران قتل، اختطاف ها و تجاوزات جنسیتی دیگر نمونه بارزی است که  چهره حقیقی اشغالگران و رژیم دست نشانده را بنمایش می گذارد.
 قتل فرخنده در ملع عام و رو در روی پولیس رژیم دست نشانده و قتل شکریه تبسم دختر خورد سال توسط نیروهای اشغالگر داعشی دو نمونه بارزی است که هم اشغالگران امپریالیست و هم اشغالگران داعشی در مورد زنان  دارای افکار زن ستیزانه اند و زن را بعنوان جنس درجه دوم و فرمانبردار مردان تلقی می نمایند. گر چه دیدگاه اشغالگران داعشی در مورد زنان برده دارانه و غلیظ تر از اشغالگران امپریالیست است، اما هر دو دیدگاه زن ستیزانه است.
 افغانستان از جمله کشورهای در جهان است که بالاترین آمار خشونت علیه زنان را دارا می باشد. حتی زنانیکه در دفاتر دولتی کار می کنند از خشونت رهایی ندارند. طبق اظهارات مقامات دولتی و آمار رسمی رژیم دست نشانده از 10 زنی که در ادارات دولتی کار می کنند 4 زن مورد خشونت قرار می گیرد، یعنی طبق این آمار 40 فیصد زنان در ادارات دولتی مورد خشونت قرار دارند. در حالیکه ارقام خیلی بالاتر از این ها است.
این خشونت در ادارات دولتی تنها از طرف جهادی ها بالای زنان صورت نمی گیرد، بلکه غیر جهادی هایکه در ادرات دولتی کار می کنند آغشته به این خشونت می باشند. هر دو نیروی میهن فروش( جهادی و غیر جهادی) آغشته به افکار کهنه فیودالی اند و زنان را جنس درجه دوم به حساب می آورند.   
حتی اشغالگران و رژیم دست نشانده شان از همان ابتدا جار وجنجال براه انداختند که برای زنانیکه بی سر پرست و بیجا اند مکان های " امنی " ایجاد نموده اند، اما امروز بخوبی دیده می شود این مکان های به اصطلاح امن که مربوط به وزارت امور زنان می شود و تقریبا در تمامی ولایات کشور بوجود آمده است، نه مکان های مصئون وامن بلکه مکانهای استفاده جویانه جنسیتی برای مقامات بلند پایه دولت دست نشانده است. زن و دختری که یک مرتبه به این مکان های به اصطلاح امن داخل گردد آینده اش کاملا خراب و برباد می گردد. کسانیکه در این مکان های رفته اند صد بار راضی به شکنجه های که در خانه پدر و یا شوهر اند می باشند.
بریدن بینی و گوش زنی در ولایت بغلان، اختتاف دختری درولایت کندز و فروختن آن به 300000 افغانی که همین چند ماه پیش اتفاق افتاد و استفاده جنسی ازدختران و زنان اخبار روزانه مردم افغانستان شده است. اما دولت پوشالی دربرابرتمام این ظلم های سکوت اختیارنموده وهیچ اقدامی برای دستگیری این افراد نمی نماید این است حقوق که رژیم پوشالی واشغالگران به زنان داده اند. با تجلیل نماشی ازروز زن ودادن هدیه های بی ارزش به زنان وبرگزاری سیمینارها ی پولی وانجمن های بی معنا نمیتواند حق وحقوق زنان را دوباره بازگرداند.
تاکی این همه ظلم بالای زنان ادامه خواهد داشت، تاکی سرخط خبرهای روزانه اینها خواهد بود، تاکی میتوانیم با چنین مظالم اجتماعی بسازیم؟
 تا زمانیکه به مبارزه برنخیزیم این ظلم ها ادامه خواهد داشت. زنان باید بدانند که مبارزه برای رهایی جز لاینفک مبارزه با اشغالگران است. بدون مبارزه وبیرون راندن قهری اشغالران وسر نگونی رژیم دست نشانده نمی توان از این مصیبت ها رهایی یافت.
مبارزه با اشغالگران امپریالیست واشغالگران داعشی و رژیم پوشالی بعنوان دشمن عمده کشور  و مردمان کشور باید سر لوحه مبارزات زنان افغانستان قرار داشته باشد.
این بدان معنی نیست که مبارزات علیه ستم جنسیتی را ماکول به بیرون راندن اشغالگران و سر نگونی دولت دست نشانده نمود، بلکه به این معنی است که در هر چیز باید که مسایل را عمده و غیر عمده نمود و با هر دو نباید بر خورد یکسان داشته باشیم.
" دسته هشت مارچ زنان افغانستان" از تمامی زنان ستمدیده می خواهد که برای مبارزه علیه اشغالگران و رژیم دست نشانده و بیرون رفت از این مصیبت ها به "دسته هشت مارچ زنان افغانستان" به پیوندند.
پیروز باد مبارزات بر حق زنان در سراسر جهان